هوس کرده ام که تو باشی و من باشم و هیچکس دیگری نباشد.... آنگاه داغ ترین آغوش و شیرین ترین بوسه ها را از لبانت بیرون بکشم..... به تلافی تمام روزهایی که میخواهمت و تو نیستی.....
خسته تر از آنم که لیوانی چای گرمم کند ....... آغوش گرم تو را میخواهم
پر از تنهایی ام..... ایکاش بودی دلم از گریه دیشب گرفته....... ای کاش بودی..........
خدایا توی دنیای ما آدما یه حسی هست بنام ...... " کم آوردن " تو که خدایی و نمیتونی تجربش کنی ...... خوش بحالت یار ما هر روز کم میاره ...........امان
بهانه گیر ، زبان نفهم......... قلبم رامی گویم آخر تو را از کجا برایش بیاورم
اگر به یه نفر قول دادی باهاش بمونی دیگه حق نداری چراغ امیدشو خاموش کنی رو حرفت باش و عاشق باش مطمئن باش دنیاشو به پات می ریزه
روزهای سختی است /نمیدانی چکار باید بکنی/با چه کسی در دل کنی/یاد روزهایی بخیر که بخاطر خاطرات هر روزش، یک عنوان موضوع برای نوشتن وجود داشت اما اکنون تنها موضوع که قلبت را آزار می دهد، دلتنگی است/دلتنگی که شاید هیچکس حتی همانی که بخاطرش دلتنگی، نتواند درک ناید/دلتنگی را با چه دارویی باید درمان کرد/پزشک حاذق برای این درد چه کسی است/این دردید است که تنها یک پزشک و یک دارو دارد/میدانی همه ی این ها را چه کسی باید درمان کند؟ . . . . . چرا فکر می کنی؟..... همه ی این دردها ، پزشک و داروی اون فقط . . . توئی عشق من
فکرش را بکن اگر می شد آدم بال داشت، می تونست ÷رواز کنه و به هرجا میخواد بره، مثلا الان می رفت در کنار یارش و بر می گشت حتی به اندازه ی یک دیدار کوتاه/وقتی دلت میگیره، وقتی دلتنگ یک نفر میشی، دیگه هیچ چیزی برات معنا نداره، نمیتونی از هیچ چیزی لذت ببری/اخه دلتنگی بد دردیده/درمونش فقط دیداره یاره/یعنی میشه ببینمش.........
کنارت سرد و محکومم به رفتن، کنارم لحظه ای آروم نداری
تو که دلواپسم بودی همیشه، نمیتونم ببینم بی قراری
نمیدونم کجای قصه رفتی، که اینجوری منو دیوونه کردی
به این تنهاییا عادت ندارم، همش دلشوره دارم برنگردی
بگیر دستامو محکم باورم شه، به این زودی منو یادت نمیره
عذابه رفتنت هر چی که باشه، نمیتونه تو رو از من بگیره
بگیر دستامو محکم باورم شه، به این زودی منو یادت نمیره
عذابه رفتنت هر چی که باشه، نمیتونه تو رو از من بگیره
منو انکار کردی مثل هر روز، ولی من پای احساسم نشستم
نشستم تا تو آرامش بگیری، رو این دلتنگیا چشمامو بستم
نه میتونی منو تنها بزاری، نه میشه با سکوتت زندگی کرد
نفسگیره ولی احساس کردم، یکی از ما داره میمیره برگرد
بگیر دستامو محکم باورم شه، به این زودی منو یادت نمیره
عذابه رفتنت هر چی که باشه، نمیتونه تو رو از من بگیره
امان از بی خبری، امان از دوری و ندیدن و خبر نداشتن.شب صبح نمی شود، وقتی ندانی چه می کند، کجاست و در خلوتش چه می گذرد، این نیز یک مرحله است که خواهد گذشت مانند همه ی مراحل، چون خدا با ماست/فقط صبر و شکیبایی و بردباری..... تدبیر و امید مثل دولت تدبیر و امید
گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام و ساقه های جوانم از ضرب تبرهاتان زخم برداشته است.... با ریشه چه می کنید؟؟؟؟ گیرم که بر سر این باغ، نشسته در کمین پرنده اید! پرواز را علامت ممنوع می زنید! با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید؟؟!!! گیرم که می کشید! گیرم که میبرید! گیرم که می زنید! با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید؟؟!!!
وقتی دستهایم به کسی که دوستش دارم نمی رسد... همیشه با دعاهایم او را در آغوش میکشم..
عاشق شدن چیز ساده ایست ….
هر نفـــس
درد است که میکشم !!! ای كاش یا بودی،
زمان ...
امشب جز عطر تـنت لعنتــــــي . . .
مگر خودت نگفتی خداحافظ؟
دلم برای خودم تنگ است ... |
About
به وبلاگ من خوش آمدید
Home
|