آدما هر کاری که بخوان میتونن بکنن کافیه فقط بخوان از صمیم قلبشون وبجای اینکه افسوس بخورن و طعم تلخ بعضی حقایق آزارشون بده برای رسیدن به هدفشون یه قدم بردارن فقط کافیه یه قدم بردارن اونوقته که بقیه مسیر براشون هموار میشه و با خودشون میگن چقدر آسون بود سختیش فقط همون یه قدم اول بود که برداشته شد
یادت باشه هرجا باشی خیلی دوست دارم... تا همیشه....
من حداقل 15 حقیقت رو راجع به تو میدونم: 1.الان توی اینترنتی 2. الان تو وبلاگ منی 3. یک انسان هستی 4.الان داری پست منو میخونی 5.تو نمیتونی با زبون بیرون بگی ژ!!؟؟! 7.الان داری امتحان میکنی 8.الان خنده ات گرفت 9.اصلا ندیدی که عدد 6 رو جا انداخته ام 10. الان چک کردی ببینی واقعا جاانداختم عدد 6 رو یا نه 11. الان باز خندیدی!!! 12. نمیدونی که من یه عدد رو هم چند بار نوشتم 13. الان چک کردی ببینی کدومه 14. پیداش نکردی و داری فحشم میدی.. 15. ولی نمیدونی که منم دارم به تو میخندم چون منظورم عدد 1 بود که 7 بار تا الان نوشتم :)))
بعضی وقتا خبرای بدی به آدم میرسه/هر خبری ممکنه بد باشه و یا به همون اندازه خوب/خبر بد درجات زیادی داره/بدترین خبر میدونی چیه؟ وقتی تو اوج رویاهات در حال برنامه ریزی هستی،یک نفر یک دوست یک یار بهت بگه که داره میره/شاید به همین زودی/حتی اگر شده به زور/نمیدونی چکار کنی/دست و پات را گم میکنی/خودت را میخوری/مطلبی هست که نمیتونی به هیچکس بگی/دوست داری با تمام قدرتی که داری کاری کنی ولی انگار دست و پا و زبونت را بستن/نمیدونی باید چکار کنی حتی اگر phd روانشناسی داشته باشی/قلبت داره از درد میترکه/اونم دائم بهت میگه:" خوش بحال تو که بی خیالی!!" این جملات بیشتر قلبت را درد میاره.هر خبری را میشه تحمل کرد جز این. چون قلب من همیشه و فقط برای تو می طپد.... امید دارم منبعد فقط خبرای خوب بشنوم....تو چی ؟
همونی که خواستی شده ! باور کن، کنارت آرامشی دارم که هیچ جا نداشتم !
خدایا کمی جلوتر بیا می خواهم در گوشت چیزی بگویم این یک اعتراف است : من بی او دوام نمی آورم حتی تا فردا صبح
اگـــَـــــر دیوانگی نـیـسـت پَس چیست ؟؟؟
پـــــــــــــــرواز را دوســــت دارم وقتـــــے از ارتفاعــــات لبانــــــت
به عمــــق آغوشــت سقـــوط میکنــــم چـــه سقــــوط دلنشینــــے راستــــے
خدایا .. من همانی هستم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم همانی که وقتی دلش می گیرد و بغضش می ترکد، می آید سراغت من همانی ام که همیشه دعاهای عحیب و غریب می کند و چشم هایش را می بندد و می گوید من این حرف ها سرم نمی شود. باید دعایم را مستجاب کنی..
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم: تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی!
یادتونه وقتی کوچیک بودید و دندون نداشتید مادرتون با چه عشقی غذا را می جوید و توی دهان شما میذاشت و شما هم با عشق و ولع اونو میخوردید/اون موقع شاید هیچی جز سیر شدن را احساس نمی کردید/وقتی یکی را دوست دارید، همه چیزش ا دوست ارید عشق یعنی دیدن یک نفر برای هزارمین بار در روز و اشتیاق هزار برابر/شده تا حالا عشقتون یه چیزی را بجوه و به شما بده و شما با عشق و علاقه بخورید و لذت خوردن اون همیشه در کام شما باقی بمونه؟ لذتی وصف ناپذیر که هیچی حتی لقمه های مادر هم نمیتونه جاشونو پر کنه/اون موقع میخوردی و نمیدونستی چرا ولی حالا میخوری و عشق می ورزی/لذتی وصف ناپذیر که هیچ لذتی در دنیا نمیتونه جاشو پر کنه/اگر عاشقید...اگر عشقتونو دوست دارید...این یه راه را امتحان کنید...بوی ناب دهانش همیشه در دهان شماست... حتما امتحان کنید...عشق یعنی همین...باورتون نمیشه؟ خب امتحان کنید...
یه روز تو بهار که یادت، وجودمو میلرزونه منم همون کسی که قلب تو رو هرگز نمیشکونه.....
غصه نخور عزیزم،اینجا منم غریبم از دیدن روی تو چند روزه بی نصیبم فرقی نداره بی تو زنده باشم یا مرده نمیبینی این چند روز، چقدر شدم پژمرده غصه نخور عزیزم، اونجا هوا که بد نیست اینجا ولی آسمون،ماه داشتنم بلد نیست غصه نخور عزیزم، فدای چشم نازت فدای خال ناز اون لبهای قشنگت غصه نخور عزیزم، عاشقتم می دونی ولی از غم دوری، میگم که باز بخونی غصه نخور عزیزم، میگذره این جدایی منو بگو که دارم، میمیرم از جدایی غصه نخور عزیزم، قلب تو خیلی نازه قدر دل قشنگت هیچکس نمی شناسه غصه نخور عزیزم رفتیم تو روز ششم ولی خدا می دونه که عمر من شد تموم غصه نخور عزیزم فدای قلب نازت هر شب که من عزیزم میام به توی خوابت غصه نخور عزیزم تو آرزوی منی آخه خودت می گفتی، ماه تمام منی! غصه نخور عزیزم تو ماه آسمونی به امید روزی که با ستارت بمونی....
آرامش يعني هميشه ته دلت مطمئن باشي که
صدایتـــ انقدر ارامــم میکـند کــِه یـادم میـرود بایـد نفس بکشــم !!!
آن چیزی که تنگ شده، دل است برای تو.. وجهان است، برای من…
دوست دارم باندازه ی همه ی گل های بهاری
انصاف نیست دنیا آنقدر کوچک باشد که آدم های تکراری را
آرزوهای انسان ها متفاوته/بعضی آرزوها قابل دست یافتن نیست/بعضی ها آمال و آرزوهای بلندی دارن که ممکنه هیچوقت بهش نرسن و نتونن بهش دست پیدا کنن/آرزوهای من در زیر قدم های زیابای توست /آنگاه که برای دیدن من میایی/وقتی به عشق دیدارت لحظه شماری می کنم و شاید تو ندانی که من چقدر مشتاق دیدار توام/شاید نتوانی به این احساس من برسی که دیدارت هرچند تکرار دیدار قلبم به طپش می افتد/به دلم میگم مگه بار اوله که اینجور فعال شدی؟ ولی دل باز کار خودش را میکنه/تاپ تاپ تاپ/نمیدونی آرزوی من فقط دیدار توست/بودن در کنار تو/نشستن در کنار تو .... و اگر بشود خوردن غذایی با دست پخت عاشقی تو....غذایی مثل قرمه سبزی که تو با عشق پخته باشی..
دلت دریاست میدانم/ پر از احساس بارانی و این زیباست میدانم/ در این ایام نورانی دعایم کن که قلبت چشمه ی جوشان خوبیهاست میدانم
آدم خوب قصه های من!دوستت دارم! حجمش را میخواهی خدا را تصور کن.
هروقـت که قهـــر می کنـی با مـن
فکر برگزاری یک عروسی مجللٰ یک شام مفصلٰ یک مهمانی بزرگٰ میتونه لذت بخش باشه/ لذت داشتن یک زندگی مرفه میتونه حس خوبی به آدم بده/داشتن ماشین و خانه لوکس خیلی لذت بخشه/هیچ فکر کردید که لذتی بالاتر از این ها هم وجود داره یا نه؟ لذتی که با تمام وجود بتونید حسش کنید/تمام وجودت را مشغول کنه و تا چند روز از این حس زیبا و قشنگ لذت ببرید/ لذتی که نه مربوط به عروسی و مهمانی مجللٰ نه مربوط به اتومبیل و خانه لوکس و نه مربوط به یک زندگی مرفه میشه/لذتی که همه ی فکرت را مشغول به خودش کنه.... مثل خوردن یه غذای خوشمزه توی پارک روی نیمکت کنار یک دوست خوب . . . . . هیچ فکرش را کردید؟
چشم انتظار دیدارتم . . . . تا فردا...
تسبیحی یافته ام نه از جنس چوب/ نه از سنگ و نه از مروارید.... " بلور اشکهایم را به نخ کشیده ام " تا برای شادمانیت دعا کنم.
خسته نباشی گلم
قشنگ ترین حس وقتیه که بدونی هرگزفراموش نمیشی! این حس تقدیم به وجود نازت
وقتی تو هستی، آسمون پر از نوره غم از قلبم هزارون ساله دوره الهی نشکنه قلب من و تو، که هرکی عاشقه قلبش بلوره نگاهم کن نگاهم با نگاهت قصه ها داره نگاهم کن که چشمت قصه های آشنا داره برای من تو خورشیدی تو نوری تو دریایی که سرتا پا غروری بمون با من که قلب من نمیره کنار تو دلم آروم بگیره دلم افسانه ای جز عشق پاک ما نمیدونه که تنها عشقه اون افسانه ی خوبی که میمونه
ایـنـکـــه میـان دسـتـانت
چـه لـذتی از ایـن بـالاتر ؟
عشق یعنی گذشتن از مرزها/گذشتن از هستی/عشق یعنی لحظه دیدار/لحظه آشنایی/عشق را با هر دیداری اشتباهی نگیرید/با دیدارهای سرگرمی/دیدارهای سرکاری/دیدارهای از روی ناچاری/دیدارهای از روی لجبازی/برای عاشق بودن باید تمام سلول های بدنت عاشق باشه /اگر برای میلون ها بار هم ببینیش باز دلت بلرزه/انتظار دیدن امانت را بگیره/شاید تصورش آسان نباشه/شابد نتونی تمرکز کنی/ولی بدون میشه/باید عاشق باشی تا بتونی این لحظات با شکوه را تصور کنی/باید بدونی چه حسی بهت دست میده/مثل وقتی که فشارت میفته و حالت بد میشه سر نماز وقت دعا همیشه یه چیز تو ذهنته/همیشه یه دعا داری/از خدا فقط یه چیز میخوای و صادقانه و بی ریا میخوای/خیلی لذت بخشه/مخصوصا اگر این دعاها هم مستجاب شه/اونوقت زیباترین اتفاق زندگی برات رخ میده. . . . میرسی به کسی که یه عمر براش سختی کشیدی/از خدا خواستیش و . . . امید . .. امید.... امید... |
About
به وبلاگ من خوش آمدید
Home
|